English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7474 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronizes U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronize U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronising U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronises U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronised U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
fire coordination U هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
harmonising U هماهنگ کردن
harmonised U هماهنگ کردن
harmonized U هماهنگ کردن
harmonizes U هماهنگ کردن
harmonize U هماهنگ کردن
harmonizing U هماهنگ کردن
harmonises U هماهنگ کردن
coordinate U هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
tolls U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
paced U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
tolling U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
pace U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnish U مزین کردن تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
process U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
fund U تهیه وجه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
prearrange U قبلا تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
whomp up U بسرعت تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
enable U تهیه کردن برای
process U تهیه و تولید کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
orchestra U ارکست
orchestras U ارکست
banstand U جایگاه ارکست
orchestrate U بصورت ارکست دراوردن
orchestrating U بصورت ارکست دراوردن
orchestrates U بصورت ارکست دراوردن
orchestrated U بصورت ارکست دراوردن
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
orchestra U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
concordant U موزون
immusical U نا موزون
concerted U موزون
lilting U موزون
symphonious U موزون
metrical U موزون
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com